فراتر از دانش: چگونه فناوری اطلاعات عصر آگاهی را پیش می برد
بیل حلال
من خوشحالم که این خلاصه از کتاب پیش روم، فراتر از دانش را ارائه دهم. این به سادگی یک طرح کلی از موضوع اصلی است، اما کتاب باید اواخر امسال منتشر شود.
مثل همیشه، از افکار و انتقادات سازنده شما در Halal@GWU.edu استقبال می کنم.
عصر آگاهی و فناوری اطلاعات اینجاست:
پس از پرواز با هواپیماهای بزرگ در نیروی هوایی، کار بر روی پروژه آپولو و مدتی در سیلیکون ولی، دانشگاهی در دانشگاه کالیفرنیا برکلی شدم و به سرعت مجذوب قدرت انقلابی انقلاب فناوری اطلاعات شدم. اگر چه من همچنین در زمینه تجارت، اقتصاد و علوم اجتماعی تحصیل می کنم، در سال 1980 زمانی که فناوری اطلاعات شروع به کار کرد، دوره ای را در مورد فناوری های نوظهور و یا همان فناوری اطلاعات معرفی کردم. به زودی، من و تعدادی از همکاران سیستمی را توسعه دادیم که مسلماً بهترین سیستم پیشبینی در جهان است. این پروژه برنده جوایز شد، در یک مقاله تمام صفحه توسط واشنگتن پست ارائه شد و من با درخواست های شرکت ها و دولت ها سرازیر شدم.
همچنین متوجه شدم که داستان واقعی مربوط به خود فناوری اطلاعات یا حتی پیامدهای اجتماعی آن نیست. در عوض، به نظر میرسد که انقلاب فناوری اطلاعات یک تحول اجتماعی ناشناخته را از «دانش» به «آگاهی» هدایت میکند. بارزترین نمونه، ظهور «دنیای پسا واقعی» امروزی است.
پدیده پسا واقعی ما را مجبور می کند ببینیم که عصر دانش، که در دو دهه گذشته تسلط داشت، تحت سیل امروزی تلفن های هوشمند، رسانه های اجتماعی، هوش مصنوعی و مستبدانی مانند ترامپ در حال فروکش است. دانش هنوز حیاتی است، اما انقلاب فناوری اطلاعات، جهان را فراتر از دانش به سوی مرز جدیدی هدایت میکند که توسط احساسات، ارزشها، باورها و تفکرات درجه بالاتر اداره میشود. من فکر میکنم این بدان معناست که «عصر آگاهی» و «فناوری اطلاعات » در اینجا است، اگرچه ممکن است کسی شکل فعلی آن را دوست نداشته باشد. هر کس در مورد پرزیدنت ترامپ فکر کند، تقریباً همه اذعان می کنند که او در ایجاد یک واقعیت جایگزین درخشان است. او در شکل دادن به آگاهی استاد است.
اما چرا باید با این اپیدمی اخبار جعلی، جهل و دروغ های آشکار هدایت شویم؟ زیرا این فوران نامعقول جهان را فراگرفته است و سرنخی از دنیای جدیدی از آگاهی را که اکنون متولد شده است ارائه می دهد. این مثل قناری ضرب المثل در معدن زغال سنگ است، و تیراندازی در کمان کشتی های دولتی. سیاستمداران در روسیه، ترکیه، انگلیس و برزیل، به نام چند مورد، اکنون به رد انتقاد به عنوان اخبار جعلی پناه می برند. نویسندگان آن را «هجوم به فناوری اطلاعات »، «مرگ حقیقت»، «دنیای بدون واقعیت»، «مرگ تخصص»، «تخریب حقیقت» و «غلط اخبار جعلی» نامیدهاند. [1]
این قاعده بیعقلی امروزه زندگی را فرا گرفته است و نمونههای متعددی نشان میدهد که همهگیر است. به عنوان مثال، دولت ایالات متحده برای چندین دهه در بن بست گرفتار شده است، حتی اگر کنگره دانش بیشتری نسبت به توانایی خود دارد. مسائل عاطفی مانند سقط جنین، کنترل اسلحه، مهاجرت و سایر موانع برای رسیدن به یک جامعه عاقل تا حد مرگ مورد مطالعه قرار گرفتهاند، اما به دلیل ارزشهای متضاد، منافع شخصی، و تشنگی دوباره برای قدرت – آگاهی، بن بست همچنان ادامه دارد.
این واقعیت وحشیانه باید کاملاً آشکار کند که ریشههای بینظمی که زمان ما را گرفتار میکند، مشکلات عقلانی برای حل کردن نیست. آنها شامل تمام توشه های پیچیده، آشفته و عاطفی هستند که توسط افراد عادی ایجاد می شود. آنها به موضوعات آگاهی ذهنی وابسته هستند. حوزه آگاهی و فناوری اطلاعات جایی است که مشکلات در آن نهفته است و همچنین جایی است که باید راه حل ها را پیدا کرد.
در زیر این تغییر تکتونیکی در آگاهی، نیروی محرکه هوش مصنوعی (AI)، کار دانش را خودکار می کند و ما را به این مرز جدید سوق می دهد. پیشرفت سریع هوش مصنوعی احتمالاً قدرتمندترین نیروی تغییر امروزی است. ساندار پیچای، مدیر عامل گوگل، گفت: “هوش مصنوعی احتمالاً مهم ترین چیزی است که بشریت تاکنون روی آن کار کرده است … عمیق تر از آتش یا برق.” [2]
این نتیجه کسبوکار، دولت و مردم را از بحران قریبالوقوع که در آن تقریباً نیمی از مشاغل فعلی حذف شده و باعث هرجومرج اجتماعی میشود، نگران کرده است. هوش مصنوعی یکی از گیج کننده ترین سوالات زمان ما را مطرح می کند: چه چیزی فراتر از دانش نهفته است؟
همانطور که این کتاب نشان خواهد داد، همه چیز فراتر از دانش، آگاهی ذهنی است، و پیشرفت هوش مصنوعی شاهد بیشتری بر این است که ما در حال حرکت به سمت این حوزه جدید گیج کننده هستیم. این تغییر تاریخی در تکامل اجتماعی با نمودار زیر نشان داده شده است که این مورد را به وضوح نشان می دهد. من سالها با این مشکل دست و پنجه نرم کردهام، و نتیجه این طرح دقیق چیزی است که من آن را «چرخه زندگی تکامل» مینامم. مقیاس زمانی لگاریتمی برای در بر گرفتن میلیاردها سال در آغاز LCE و همچنین دهههای امروز مورد نیاز است. بدون مقیاس log، شکل LCE قابل تشخیص نیست. منحنی به سادگی یک چرخش تند به بالا ایجاد می کند.
در این نور روشنگر، تصور مرحله بعدی تکامل اجتماعی نسبتاً آسان می شود. داده ها نشان می دهد که پیشرفت شتابان در مراحل اولیه است، و مرحله منطقی بعدی تولد اوج عصر آگاهی و فناوری اطلاعات است، تقریباً در سال 2020. به سطح جهانی آگاهی و فناوری اطلاعات نیاز است زیرا به طور فزاینده ای روشن می شود که همه ما به یکدیگر وابسته هستیم. در این سیاره واحد، که ما باید برای تبدیل شدن به شهروندان جهانی تلاش کنیم. الهامبخش این مفهوم از بینش درخشان انسانشناس یسوعی، پیر تیلارد د شاردن، است که جهان را با هدایت شبکهای از آگاهی و فناوری اطلاعات که جهان را در بر میگیرد، تصور میکرد. [3]
بله، این یک ادعای جسورانه است. من با پیشبینی تغییر، زندگی خوب و اندکی شهرت به دست آوردهام. انتشارات صحت پیشبینیهای من در دهه 1970 را تأیید میکنند که عصر دانش حدوداً به سال 2000 میرسد. ؟”
با این حال، در سال 2000، رایانههای شخصی همه جا بودند، کتابهای مربوط به دانش فراگیر شدند، شرکتها برای تبدیل شدن به «سازمانهای دانش» با هم رقابت کردند و اکثر مشاغل نیازمند کار با رایانه برای مدیریت دانش بودند. من به همان اندازه مطمئن هستم که امروز عصر آگاهی فرا رسیده است و ما هنوز این مرز جدید جذاب را درک نکرده ایم.
البته آگاهی در طول تاریخ وجود داشته است، پس واقعاً چه چیزی جدید است؟ اطلاعات و دانش در تمدن باستان نیز مورد استفاده قرار می گرفته است، اما عصر دانش زمانی رخ داد که فناوری اطلاعات به قدرتمندترین نیروی زمین تبدیل شد و بخش عمده ای از نیروی کار و ذهن ما را اشغال کرد.
به روشی مشابه، آگاهی در حال تبدیل شدن به یک فناوری اطلاعات قدرتمند است، اگرچه به سختی قابل درک است، و جهان را تغییر می دهد. بارزترین نمونه، رسانه های عمومی است. به انفجار افکار، نفرت و امیال ممنوعه فکر کنید که میلیاردها نفر به بلندگوهایی مانند فیس بوک و توییتر منفجر می شوند. هر کسی میتواند از رسانهها برای شکلدهی فوری افکار عمومی، چه خوب و چه بد، استفاده کند. ما مملو از دیدن بازیگران، ستارگان تلویزیون، سیاستمداران، ورزشکاران، مردم عادی با داستان های دلخراش، بچه های بامزه ای هستیم که کارهای هوشمندانه انجام می دهند و تأثیرگذارانی مانند کیم کارداشیان.
چالش این است که از میان این انبوه اختلافات، یک آگاهی واحد شکل دهیم تا بحران های جهانی را حل کنیم. همانطور که در یک لحظه خواهیم دید، تهدید امروزی برای عقل ما را به چالش می کشد تا با این باورهای غلط مقابله کنیم و چشم اندازهای جذاب تری ارائه دهیم که امیدوار کننده باشد. به بیان دقیق تر، همه ما در حال شکل دادن به آگاهی هستیم زیرا عمل در اینجاست.[4]
این گذار تاریخی همچنین تهدیدهای عظیمی را به همراه دارد که برای جلوگیری از فاجعه و رسیدن به بلوغ جهانی باید برطرف شود. تغییرات آب و هوایی، اتوماسیون مشاغل، نابرابری فاحش، بنبست دولت، فروپاشی مالی، تروریسم و موارد دیگر مجموعهای از چالشهای پایان جهان را تشکیل دادهاند که من و یکی از همکاران آن را «بحران بزرگ جهانی» یا «بحران بلوغ جهانی» مینامیم. [5]
مطالعات ما تخمین میزند که تقریباً 70 درصد از مردم فکر میکنند که مسیر کنونی جهان پایدار نیست. مردم نسبت به بحرانهای جهانی امروز و شکستهای حاکمیتی هراس عمیقی دارند و آن را به فقدان رهبری، بینش و همکاری نسبت میدهند. مجمع جهانی اقتصاد گزارشی را در مورد خطرات جهانی منتشر کرد که فقط در حد وحشت متوقف می شود. [6]
انقلاب فناوری اطلاعات تهدیدهای بزرگتری را به همراه خواهد داشت. من از پیشرفتهترین سیستم پیشبینی خود استفاده میکنم تا نشان دهم چگونه کل انقلاب فناوری اطلاعات احتمالاً در سالهای آینده رخ خواهد داد. این نشان دهنده طیف وسیعی از فواید موجود است، اما همچنین مشکلات عظیم «خوردن میوه از درخت دانش کتاب مقدس» را نشان می دهد. به عنوان مثال، خودروهای هوشمند مسیری مشابه تلفن های هوشمند را دنبال خواهند کرد. جاناتان بروسارد، مهندس امنیت، گفت: «یک ماشین بسیار شبیه یک تلفن همراه است و این آن را در برابر حمله از طریق اینترنت آسیب پذیر می کند. [7]
در میان تهدیدات هوش مصنوعی، بسیاری از چشمانداز استفاده از سلاحهای روباتیک به سمت مردم وحشت دارند. [8]
اکنون به این فکر کنید که وقتی میلیاردها دستگاه هوشمند مانند اینها در اینترنت اشیا به هم متصل می شوند، چه اتفاقی می افتد؟
حتی امروز، همهگیری ویروس کرونا باعث یک فاجعه جهانی شده است و افکار عمومی را به نفع اتحاد و همکاری اجتماعی سوق داده است، همان تغییرات آگاهی و فناوری اطلاعات که در این کتاب پیشنهاد شده است. این بحران به ما هشدار میدهد که خطرات حتی بزرگتری در پیش رو داریم، زیرا تغییرات آب و هوایی و سایر تهدیدات متشکل از MegaCrisis در چند سال آینده به خانه میرسند.
این انتقال دشوار را می توان با تحولی که هر نوجوانی در هنگام عبور از بحران بلوغ خود با آن روبرو می شود مقایسه کرد. در برخی مواقع، مشکلات آنقدر شدید میشوند که بیشتر نوجوانان در نهایت جرات میکنند عاقلانهتر عمل کنند و به بزرگسالانی مسئولیتپذیر تبدیل شوند. به روشی تقریباً مشابه، این چالش بشریت برای رشد به یک تمدن پایدار است. ما مجبور هستیم بزرگ شویم، نظم جهانی مسئولانه ای را ایجاد کنیم، یا دچار فاجعه شویم.
این کتاب دیدگاه تکاملی پیچیده ای را ارائه می دهد که نشان می دهد چگونه یک آگاهی جهانی و فناوری اطلاعات برای حل این تهدیدها و ایجاد یک تمدن بالغ در حال ظهور است. بیش از یک نظریه، فصول با نشان دادن اینکه چگونه مردم در حال تغییر زندگی، کار، نهادهای اجتماعی و طرز فکر جهانی خود هستند، از این دیدگاه حمایت می کنند. همانطور که در طرح کلی فصل دیده می شود، من به توضیح این مفاهیم با جزئیات، شواهد، مثال های پشتیبان و مراحلی که باید در نظر گرفته شود، اشاره می کنم.
من نشان خواهم داد که چگونه آگاهی آن مکان درونی است که ما در آن زندگی ذهنی خود را می گذرانیم و به سرعت در حال تغییر است. مردم در حال تمرین تمرکز حواس هستند، با طبیعت زندگی می کنند، از روانگردان ها و دیگر “فناوری های آگاهی” و “فناوری اطلاعات” استفاده می کنند تا شفقت و نگرش های یکپارچه ای را ایجاد کنند که سلامت و رفاه را بهبود می بخشد. تغییرات شخصی در آگاهی نیز در حال انجام است زیرا بسیاری از تعصبات دین را کنار می گذارند تا از منابع معنوی متنوع برای هدایت «روح انسانی» خود استفاده کنند. همه این کارها روی آگاهی برای درک یک دوره جدید گیج کننده و کمک به ما برای انجام کارهایمان در دنیای کمی دیوانه و با فناوری اطلاعات پیشرفته استفاده می شود.
ما همچنین خواهیم دید که آگاهی جمعی ما در حال تغییر است تا ارگانهای اصلی جامعه که نحوه زندگی عمومی ما را تعریف میکنند – دولت، تجارت، دانشگاهها، مذاهب و سایر نهادها- تغییر کند. در هر مورد، من نشان خواهم داد که یک آوانگارد کوچک بی سر و صدا یک آگاهی بالغ را به این جنبه های مختلف جامعه می آورد. با تکیه بر مثالهای متعدد، میبینیم که چگونه دولت میتواند ناب و پاسخگو شود، تجارت در حال تبدیل شدن به دموکراتیک است، آموزش و پرورش دانشجو محور میشود، و ادیان در حال حرکت از دکترین به یک رابطه شخصی با بعد معنوی زندگی هستند.
به عنوان مثال، اعلام میزگرد تجاری مبنی بر اینکه شرکت ها باید به جای سود به تنهایی به همه سهامداران خدمت کنند، تاریخی است. نیویورک تایمز آن را «لحظه آبخیز… که سؤالاتی در مورد ماهیت سرمایهداری ایجاد میکند» نامید. [9]
شرکت های پیشرو مانند Whole Foods، IKEA، Nucor Steel، Nortel و Unilever با کارکنان، مشتریان، تامین کنندگان و دولت ها برای حل مشکلات سخت و ایجاد ارزش برای شرکت و سهامداران همکاری می کنند. لری فینک، که بزرگترین شرکت سرمایه گذاری در جهان (بلک راک) را اداره می کند، حتی شرکت هایی را که مالک آن است هدایت می کند تا به هزینه های آب و هوایی در عملیات خود کمک کنند. در عرض چند روز، بسیاری از شرکت ها برنامه های کاهش آب و هوا را اعلام کردند. [10]
شرکت ها قدرتمندترین نهادهای جهان هستند. این تغییر قریبالوقوع به شکل مشارکتی کسبوکار میتواند نمونهای برای جوامع در سطح وسیع باشد و گرههای حل مشکلات مشارکتی را در سراسر نظم اجتماعی گسترش دهد.
به دنبال این ایدهها برای تغییر نهادی، من روشهایی را که برای مدیریت آگاهیمان بهمنظور مقابله با خواستههای زندگی با فناوری اطلاعات پیشرفته استفاده میشوند، مورد بحث قرار میدهم. ما بر روی استفاده از آنچه من “فناوری های آگاهی” (ToCs) نامیده ام تمرکز می کنیم. ToCها تکنیکها، ابزارها و روشهایی هستند که ما برای هدایت آگاهی، خلق و خو، درک و سایر جنبههای آگاهی یا «روح انسانی» یا «فناوری اطلاعات» خود استفاده میکنیم. همانطور که خواهیم دید، این شامل فناوری های سخت (مواد مخدر، پروتزهای مغز، واقعیت مجازی و غیره) می شود. بخش های معمولی زندگی روزمره (قهوه، الکل، رسانه و غیره)؛ رهبری (هدف، همکاری و غیره) و بسیاری از ابزارهای دیگر برای هدایت آگاهی و رشد فناوری اطلاعات.
یک مثال قابل توجه به عنوان یک مورد مورد استفاده قرار می گیرد. چند سال پیش، رئیس ایتنا با سرازیر شدن در میان جمعیت و طلب بخشش برای اشتباهاتش و دست دادن با منتقدان، مخاطبان خشمگین سهامداران را خنثی کرد. در اینجا نحوه توصیف یک مدیر هیئت مدیره نتیجه است: «در 15 دقیقه او حال و هوای کل اتاق را تغییر داد. این یکی از ماهرانه ترین تظاهراتی بود که تا به حال دیده بودم.» [11]
اقدامات رئیس نشان میدهد که چرا شکلهای سطح بالاتر آگاهی احتمالاً از بین میروند – آنها به سادگی مؤثرتر هستند.
ما به طور خلاصه به استفاده از مراقبه، دعا و سایر اشکال راهنمایی درونی، مرهم شفابخش طبیعت، و داروهای روانگردانی که استرس را تسکین می دهند و بینش را ارائه می دهند، نگاه می کنیم. به عنوان مثال، من به داستانی تلخ از زن خانهداری اشاره میکنم که از دوزهای کوچک ماریجوانا برای تسکین بیخوابی و اضطراب استفاده میکند و به او اجازه میدهد «مادر بهتری برای فرزندانش» شود. سپس شواهدی را خلاصه میکنیم که نشان میدهد مدیریت ذهن میتواند ارزشهای بالاتری از همکاری، همدلی، قدردانی و شفقت را القا کند که برای یک جهان متحد ضروری است.
قدرت برتر آگاهی بالاترین کلید حل بحران بزرگ را فراهم می کند. همانطور که در LCE نشان داده شده است، هر مرحله از تکامل توسط انقلاب ها – انقلاب ارضی، انقلاب صنعتی، انقلاب پس از صنعتی و اخیراً، انقلاب فناوری اطلاعات به پیش رانده شده است. اکنون، جهان در انتظار یک “انقلاب ذهنی/روحی” است تا عصر آگاهی و فناوری اطلاعات را آغاز کند.
این گذار را می توان با استفاده از دیالکتیک هگلی توضیح داد. [12]
به تعبیر هگل، انقلاب فناوری اطلاعات «تزی» را شکل میدهد که جهان را به سوی عصر دانش سوق داده است، در حالی که بحران بزرگ جهانی «ضد تز» را نشان میدهد که این وضعیت موجود را به چالش میکشد. انقلاب ذهنی/روحی آتی، کاتالیزوری را برای حل این بحران و ایجاد یک «سنتز» فراهم میکند که به وضع موجود جدید – نظم جهانی یکپارچه – تبدیل میشود.
این ممکن است ظالمانه به نظر برسد، به خصوص در زمانی که خصومت ها ناامیدکننده به نظر می رسند، و ممکن است ثابت شود که من اشتباه می کنم، زیرا جهان به سمت فاجعه فرو می رود. اما شواهد ذکر شده در سراسر این کتاب به خوبی از این احتمال پشتیبانی می کند. من گمان می کنم که این گذار یک فرآیند عادی اما دشوار است و احتمالاً در تمدن های بی شماری در سراسر جهان رخ می دهد.
دلیل اصلی که این امر خوش بینانه و حتی احمقانه به نظر می رسد، این است که ما هیچ تجربه ای در آگاهی جهانی نداریم. انسانها که در بخش کوچکی از جهان بی حد و حصر ما جمع شده اند، تصور کمی از تکامل سیاره ای دارند، بسیار کمتر از انتقال به دنیای یکپارچه. درک ما تقریباً شبیه به یک فرد ساده لوح است که برای اولین بار شاهد عذاب تولد انسان یا نوجوانی است که برای بزرگسالی تلاش می کند. بدون دانش قبلی، این انتقال های دردناک وحشتناک به نظر می رسید، تحمل آن بسیار سخت است. با این حال آنها کاملاً عادی و معمولاً موفق هستند.
همچنین گذر ما به سوی بلوغ جهانی در سالهای آینده ظاهر خواهد شد. نظم جهانی کنونی پایدار نیست، و من فکر میکنم که باید شاهد یک انقلاب فزاینده ذهنی/روحی، اخلاق جهانی، قوانین اخلاقی جهانی یا چیزی مشابه در سال ۲۰۲۵ یا بیشتر باشیم. پس از آن احتمالاً یک نظم جهانی فعال در حدود 2050 +/- 10 سال ظاهر می شود. در واقع، من به اندازه دهه 1970 به این پیش بینی اطمینان دارم که عصر دانش حدود سال 2000 فرا خواهد رسید.
نظم جهانی یکپارچه همچنان نارسایی های عادی بشر را تحمل خواهد کرد، اما نزاع کنونی ما را به همان ابتدایی نبردهای وحشیانه بین ارتش پادشاهان در اعصار فئودالی تبدیل می کند. این ممکن است خیلی خوب به نظر برسد که درست باشد، با این حال من فکر می کنم که اکثر مردم امروز زندگی خواهند کرد تا یک بار دیگر ظهور یک سیاره متحد و پیروزی روح انسان را ببینند. سپس به عصر فضا می رسد.
حق چاپ 2020 کلیه حقوق محفوظ است. ویلیام ای. حلال
[1] هیدن، حمله به اطلاعات (نیویورک: پنگوئن، 2018) آن اپلبام، “دنیایی بدون واقعیت”، واشنگتن پست (20 مه 2018) تام نیکولز، مرگ تخصص (نیویورک: آکسفورد، 2018) جنیفر کاوانا و مایکل ریچ، حقیقت پوسیدگی ، (سانتا مونیکا: شرکت رند، 2018) آدریان چن، “مغالطه اخبار جعلی”، نیویورکر (4 سپتامبر 2017)
[2] مجمع جهانی اقتصاد ، 24 ژانویه 2018.
[3] پدیده انسان (Harper Perennial Modern Thought, 4 نوامبر 2008)
[4] حلال، “سازمان پسا صنعتی”، بوروکرات (اکتبر 1974)
[5] حلال و مایکل مارین، «بحران بزرگ جهانی: بررسی چهار سناریو در محور بدبینی-خوشبینی»، مجله مطالعات آینده ( مارس 2011)
[6] Ernst Ulrich von Weizsacker و Anders Wujkman، گزارش دوم به باشگاه رم ، (نیویورک: Springer Science (ژانویه 2018). خطرات جهانی ، (سوئیس: مجمع جهانی اقتصاد، 2018).
[7] “محقق امنیتی هشدار می دهد که خودروها می توانند هک شوند” ( CSO، ژانویه 2014)
[8] نیویورک پست (15 ژوئن 2017)
[9] Sorkin، Op. نقل قول
[10] “آیا شرکت ها می توانند تغییرات آب و هوایی را متوقف کنند؟” (NewYorkTimes.com، 24 فوریه 2020)
[11] بن وایت، “دونالدسون نامزد SEC تاریخچه ای از خشم سرمایه گذاران را آرام می کند” ( واشنگتن پست ، 11 دسامبر 2002)
[12] برای توضیح مدرن، نگاه کنید به مایکل آلن فاکس، هگل قابل دسترس (کتاب پرومتئوس2005)